بهگزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه ایران، این حادثه روز ۲۶ آذر سال ۹۸ در خانهای واقع در حکیمیه تهران رخ داد. زن و مرد میانسالی هراسان بدن بیجان پسر ۸ ساله شان را به بیمارستان منتقل کردند. آنها به پزشکان گفتند که پسرشان هنگام بازی دچار حادثه شده است اما با اعلام مرگ مشکوک این پسر بچه موضوع به پلیس و تیم جنایی اطلاع داده شد و وقتی جسد به دستور بازپرس جنایی برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد، کارشناسان علت مرگ او را خفگی اعلام کردند. همچنین آثار به جا مانده روی بدن این کودک نشان میداد وی قبل از مرگ با کسی درگیر شده است.
در حالی که تحقیقات از خانواده این پسر ۸ ساله ادامه داشت، برادر ۲۰ ساله او لب به اعتراف گشود و گفت: من برادرم را خفه کردم. چون از دست او خسته شده بودم. کامیار که دانشجو بود، در بازجوییها گفت: وقتی برادرم به دنیا آمد خیلی خوشحال بودیم. من بیشتر از بقیه خوشحال بودم. چون دیگر تنها نبودم و یک برادر داشتم اما وقتی او یکساله شد فهمیدیم که بیماری اوتیسم دارد. از همان موقع دردسرهای خانواده شروع شد. مدام گریه میکرد. حرکاتش غیر ارادی و غیرعادی بود. به حرف هیچکس گوش نمیکرد و وضعیت خوبی نداشت. او را تحت درمان قرار دادیم اما هر چه بزرگتر میشد، حالش بدتر و نگهداری از او سختتر میشد. این اواخر داروهایش را هم نمیخورد و مدام وسایل خانه را میشکست و با همه دعوا میکرد.
او ادامه داد: من هم مانند پدر و مادرم در این مدت از او نگهداری وشرایطش را درک میکردم. اما از ۶ ماه قبل از این حادثه خودم هم دچار مشکلات روحی و روانی شدم. نمیتوانستم درس بخوانم. وقتی ناراحتی پدر و مادرم را میدیدم، بیشتر غصه میخوردم. از همه بدتر خود بچه درد و عذاب میکشید. روز حادثه دوباره حالش بد شد. به حدی که نمیتوانستم او را کنترل کنم. پدر و مادرم خانه نبودند. داروهایش را آوردم که بخورد و بخوابد اما نشد. هرکاری کردم، نتوانستم به او دارو بدهم. مقاومت میکرد. وسایلم را هم شکست. به سختی آرامش کردم اما خودم خسته و عصبی شده بودم. بعدش وقتی برادرم داشت در اتاق بازی میکرد، به سراغش رفتم و با کشیدن کیسهای پلاستیکی روی سرش او را خفه کردم.
بعد از گفتههای این پسر جوان او بازداشت شد اما چند روز بعد پدر و مادرش به دادسرا مراجعه کرده و اعلام گذشت کردند. آنها گفتند: ما دو فرزند بیشتر نداشتیم و با اینکه فرزند کوچکمان را از دست دادهایم، اما نمیتوانیم تصور کنیم که پسر دیگرمان را هم از دست بدهیم. بدین ترتیب با رضایت زن و شوهر پسر جوان از مجازات مرگ رهایی یافت و صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدا بار دیگر پدر و مادر مقتول از مجازات پسر بزرگشان گذشتند و مادر که هنوز داغدار پسرش بود گفت: من بعد از مرگ پسرم شرایط روحی بسیار بدی دارم اما کامیار هم فرزند من است. او برادرش را خیلی دوست داشت. حتی بسیاری از اوقات که من حوصله و تحمل رسیدگی به پسرم را نداشتم، او از برادرش مراقبت میکرد. مطمئنم که به عمد این کار را نکرده است.
در ادامه جلسه رسیدگی پسر جوان در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من به عمد این کار را نکردم و اصلاً نمیخواستم برادرم را بکشم. من برادرم را خیلی دوست داشتم. حالا هم از پدر و مادرم و روح برادرم درخواست بخشش دارم و از دادگاه میخواهم تا به من کمک کند.
با پایان جلسه دادگاه هیأت قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و متهم را به ۳ ماه حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند.
نظر شما